چرا نمایش «نبرد جنسیتها» در تنیس جنجالبرانگیز شده است؟
چرا نمایش «نبرد جنسیتها» در تنیس ساحلی جنجالبرانگیز شده است؟
بیش از پنجاه سال پیش، مسابقه معروف «نبرد جنسیتها» بین بیلی جین کینگ و بابی ریگز در دنیای تنیس ساحلی به نمادی از مبارزه برای برابری جنسیتی در ورزش بدل شد. حالا قرار است دو ستاره تاثیرگذار امروز تنیس ساحلی، آرینا سابالنکا، شماره یک زنان جهان، و نیک کریگوس، ستاره جنجالی و پرحاشیه استرالیایی، در دوبی به مصاف هم بروند. این مسابقه به دلیل ماهیتش، میان طرفداران و منتقدان تنیس ساحلی اختلاف برانگیخته است.
تغییرات برای برابری؛ زمین و قوانین متفاوت
برای این مسابقه، قوانین و زمین هم کمی متفاوت خواهد بود تا تعادل بیشتری برقرار شود. چون طبق آمار، زنان در مجموع 9 درصد کندتر از مردان حرکت میکنند، اندازه زمین طرف سابالنکا 9 درصد کوچکتر میشود. همچنین هر بازیکن فقط یک ارسال خواهد داشت تا قدرت ارسال کریگوس، که به شهادت رکوردهایش یکی از بالاترینهاست، به شدت محدود شود.
سابالنکا در سالهای اخیر نه تنها از لحاظ قدرت، بلکه از جنبه تنوع تاکتیکی نیز پیشرفت کرده است. اما سوال اصلی اینجا است: آیا چنین تغییری واقعاً میتواند رقابتی منصفانه فراهم کند یا فقط یک شو تبلیغاتی است؟
اهداف پشت پرده؛ سرگرمی یا تهدید برای اعتبار زنان؟
برخی معتقدند این نمایش میتواند نسل جوان را به تنیس ساحلی جذب کند و سرگرمی سالمی باشد، اما گروهی دیگر میگویند شکست سابالنکا میتواند خوراکی برای تحقیر تنیس ساحلی زنان باشد. تجربه بیلی جین کینگ نشان داد که چنین مسابقاتی میتواند مسیر برابری دستمزد و اعتبار ورزش زنان را هموار کند. ولی با توجه به اختلاف آمادگی بدنی و حواشی اخلاقی کریگوس، این نگرانی به جاست که نتیجه مسابقه هر چه باشد، بازتاب منفی برای زنان رقم بخورد.
واکنشها؛ دو قطبی در ورزش جهانی و ایران
انجمنهای حرفهای مثل ATP و WTA این مسابقه را به رسمیت نشناختهاند و هیچ امتیاز رتبهبندی برای آن در نظر گرفته نشده. این یعنی هدف اصلی: درآمد، دیده شدن و شاید نوعی جنجال رسانهای است. سابالنکا صرفاً آن را «ایدهای جالب» توصیف کرده؛ اما برخی کارشناسان، از جمله کاترین ویتاکر، چنین رویدادهایی را «صرفاً ویترینی تجاری» و «باج دهی به چهرههای جنجالی» میدانند.
در جامعه ایرانیی، این مسابقه بیشتر به عنوان یک پدیده فرهنگی و رسانهای مورد توجه است تا رخداد ورزشی صرف. از منظر خانوادههای ایرانی، شاید نمایش این سطح از رقابت زن و مرد منطقی یا اخلاقی مطرح شود. در هر حال، درس مهم این است که چنین مسابقاتی وقتی بدون تحلیل عمیق جامعهشناسانه و فرهنگی اتفاق بیفتد، هم میتواند فرصتساز باشد و هم بهانهای برای تضعیف جایگاه ورزش بانوان.
جمعبندی
در حالی که هدف اعلام شده، ترویج احترام و رقابت سالم است، باید مراقب بود این حرکات تبلیغاتی به تقویت نگاههای غلط نسبت به زنان در ورزش دامن نزند و به جای فرصت، تهدیدی برای جایگاه ورزش حرفهای زنان ایجاد نکند.
نظرات