آیا محدودیت تبلیغات شرطبندی در لیگ برتر انگلیس واقعاً موثر بوده است؟
در سالهای اخیر، بحث تبلیغات شرکتهای شرطبندی و قمار در ورزش حرفهای فوتبال، بهخصوص لیگ برتر انگلیس، بسیار جنجالی شده است. با وجود اعمال برخی محدودیتها توسط دولت و خود گردانندگان این صنعت، آمارهای جدید نشان میدهد که اثربخشی این ممنوعیتها زیر سوال رفته است.
بر پایه تحقیقات دانشگاه بریستول، تنها در جریان یک بازی لیگ برتر میان منچسترسیتی و وولورهمپتون، بیش از ۵ هزار تبلیغ مشاهده شده است. این عدد نشاندهندهی رشد ۳۲ درصدی تبلیغات قمار، آن هم در بازهایست که طبق قانون باید «ممنوع» باشد!
هرچند قرار بود ممنوعیت سوت تا سوت (از پنج دقیقه قبل بازی تا پنج دقیقه بعد) مانع پخش تبلیغات شرطبندی شود، اما این قانون فقط تلویزیون را شامل میشود و تبلیغات میدانی، حامیان پیراهن و سایر المانهای بصری استادیوم همچنان فعالیت گستردهای دارند. بسیاری از تیمها حامی اصلی خود را از میان شرکتهای قمار انتخاب کردهاند؛ شرکتهایی که حتی مجوز فعالیت در بریتانیا هم ندارند ولی با هدفگذاری جهانی، به ویژه بازار شرق آسیا، تبلیغ میکنند.
آنچه از دید یک ایرانی حائز اهمیت است، جنبههای اجتماعی و فرهنگی این مسأله است. کشور ما با توجه به ممنوعیت قانونی قمار و حساسیتهای اجتماعی، نسبت به گسترش چنین تبلیغاتی و تأثیرات عمومی و بهویژه بر جوانان و کودکان هوشیارتر است. ایران سالهاست با قاطعیت با هرگونه تبلیغ و ترویج قمار برخورد میکند؛ چراکه پیامدهای روانی، خانوادگی و مالی آن به مراتب سنگینتر از سودهای تبلیغاتی است.
در انگلیس نیز، بسیاری از کارشناسان و نمایندگان مجلس نسبت به ناکارآمدی مقررات فعلی هشدار دادهاند. آنها معتقدند خودتنظیمی صنعت قمار کارساز نیست و دولت باید مثل کاری که با تبلیغ دخانیات انجام داد، مداخله جدیتری داشته باشد. افزایش تعداد افرادی که با مشکل اعتیاد به قمار دست و پنجه نرم میکنند، زنگ خطری برای سلامت اجتماعی است.
تجربه جهانی نشان میدهد صرف قوانین صوری یا ممنوعیتهای محدود، بدون نظارت، جریمه و تعامل مؤثر با باشگاهها کارایی کافی ندارد. از نگاه ایرانی، این روند تکرار یک اشتباه تاریخی است که تنها سود آن به جیب شرکتهای قمار میرود و زیاناش متوجه خانوادهها و جوانان جامعه میشود.
در نهایت، تجربه لیگ برتر انگلیس درس آشکاری است برای سایر کشورها؛ سختگیرانهترین قوانین باید جدی گرفته شود و مهمتر از همه، فرهنگسازی و آگاهیبخشی باید محور سیاستگذاری اجتماعی باشد تا نسل آینده به دام این آفت نیفتد.
نظرات